ماه مهربان
ماه مهربان
تابستانها هوا گرم میشد مردم روی پشت بامها می خوابیدند نگاهشان به آسمان بود و ماه و ستاره ها را تماشا می کردند . ماه تقریبا تمام بچه های شهر را می شناخت و از همه آنها خاطره داشت . با آمدن فصل سرما بچه ها به اطاقها می رفتند و پنجره ها بسته می شد . ماه تنها می ماند و افسرده تا اینکه یک شب دمست تازه ای پیدا کرد .
توکا در قفس
توکا در قفس
توکا ، پرنده ای محبوس در قفس است . او برای فرار از هر رهگذری کمک می خواهد اما بی نتیجه است . تا اینکه به خود و به توان خودش پی می برد و از قفس رها می شود .
نقاش و پرنده
نقاش و پرنده
نقاش فقیری، پرنده زیبا و عجیبی را نقاشی میکند، اما مجبور میشود آن را به مرد ثروتمندی بفروشد. پرنده در خانه مرد ثروتمند احساس خوبی ندارد و بی توجهیهای مرد ثروتمند موجب میشود از خانه او فرار کند. پرنده سرگشته و بی خانمان به هرسویی میرود تا خانه و خانواده خود را بیابد. تا اینکه پسرکی او را به خانه نقاش راهنمایی میکند و ...
کچل کفترباز
کچل کفترباز
کچل کفترباز داستان پسری است که فارغ از اتفاقات پیرامونش با کفترهایش زندگی میکند . تا اینکه کبوتری او را با دختر خان حاکم مواجه می کند که در اتاق بالای قلعه زندانیست . کچل برای نجات دختر باید خان و دنیای اطرافش را بهتر بشناسد و.
دزد درختها
دزد درختها
درختهای یک جنگل به طرز مشکوکی ناپدید می شوند. با تلاش محیط بانان و پلیس سارقین دستگیر شده و حیات به جنگل باز می گردد.
دویدم و دویدم
دویدم و دویدم
کودکی به دنبال شناخت جهان اطراف خود به هر طرف میدود. به دنبال آب و نان و... ولی حاصل جستجوهایش ، شناخت معرفت است. «دویدم و دویدم» ضمن روایت شاد بازی کودکانه، ورای قصه سرخوشی کودک، مضامینی مانند تلاش و بخشش و از آن سوی، دریافت هدایا و نعمت های الهی را می پروراند. تقلای رسیدن به قله و دیدار فرشتگان و دریافت هدایا به چرخه ای تکراری می انجامد که یک سویش بخشیدن داشته هاست و یک سوی دیگرش دریافت چیزی فراتر و پایان این دور، آگاهی دانش و تکامل است.
کدو قلقله زن
کدو قلقله زن
با به دنیا آمدن نوه، قاصدک خبر را به پیرزن در دهکدة دیگری میبرد، شوق دیدار نوزاد پیرزن را به طرف خانة دخترش میکشاند. با وجود خطرهای مسیر به سلامت به آنجا میرسد. اما در راه برگشت برای گذر از خطرها ترفندی که به نظر او میرسد یک کدو حلوایی است. به میان آن رفته و با قل خوردن از میان حیوانات درنده به سلامت به خانهاش میرسد.
کشاورز و ربات
کشاورز و ربات
سفینه ای در مزرعه کشاورزی سقوط می کند ، از داخل سفینه رباتی بیرون می آید و با مرد کشاورز ارتباط برقرار می کند.
روباه دم بریده
روباه دم بریده
پیرزنی که تنها دارایی هایش خانه ایی گلی و یک بز است واز راه فروش شیر بز زندگیش را می گذراند ،با دزدی های مکرر شیر توسط روباه به فکر می افتدکه روباه را تنبیه کند.او با ترفندی که به کار می برد دم روباه هنگام دزدی بریده میشودو او با تلاش برای باز پس گرفتن دمش درس بزرگی نیز می آموزد.