حکایت کلاه غیبی

خلاصه داستان حکایت کلاه غیبی:

پسر مشکلی دارد؛ سر بی مویی که موجب خجالت اوست. دوره گردی به او پیشنهاد ‌می‌کند گربه‌ای را کشته و از پوست آن استفاده کند. اما پسر وقتی گربه را پیدا ‌می‌کند از کشتن آن منصرف‌ می‌شود...

شخصی سازی

انتخاب حالت کور رنگی

انتخاب رنگ

اندازه فونت