بزغاله های ابری
خلاصه داستان بزغاله های ابری:
بره ای کوچک در روزی بارانی در کوهستانی و مه آلود گم شده است و هر صدای اورا می ترساند تا اینکه چوپانی با نوای دلنشین فلوتش و به همراه گله بزغالههای خود برای نجات او از راه می رسند و او را به سفری کوتاه و شگفت انگیزدعوت می کنند بره کوچک شادمانه با آنها همراه می شود غافل از اینکه تمام آنها موجوداتی خیالی و ساخته ذهن او هستند ، در طول مسیر گله با صدای نوای چوپان به شکلهای مختلفی در می آید و بره کوچک را شگفت زده میکند، بره کوچک جست خیز کنان مشغول بازی کردن با موجودات گله می شود تا اینکه با شنیدن صدای رعد در لحظهای به دنیای واقعی برمی گردد . او که از این سفر دلنشین راضی به نظر میرسد جست زنان به دنبال گله خود بسوی دهکده به راه می افتد و باران نم نم شروع به باریدن میکند